عصر همان روز؛ بغض گلومو گرفته بود. گفتم میام. اومدم تو کوچه و سرم را روی دیوار گذاشتم و آروم گریه کردم...

---

چند روز بعد؛ نمازو خوندم. مثل قدیما همون مسیر را اومدم. نشستم. عکسشو گذاشتم جلوی چشمام و آروم آروم گریه کردم.